۳۸- در هستی ما چیزی جزء نور نداریم
در هستی ما چیزی جزء نور نداریم، در آخرین تحقیق و تحلیل، سنگ نور است، چوب نور است، کلوخ نور است، همه چیز نور اند، ولی خُب اگر متراکم میشود این نورها، یکی سنگ است، یکی چوب است، یکی برگ است، یکی کاغذ است، یکی استکان است…هرگاه موجودی بتواند چیز دیگری را دیداری بسازد، از ظلمت بیرونش کند، از گمشدهگی به آشنائی و به ظهور برساند به او میگویند نور. اگر چیزهائی در ظلمت وجود داشته باشند، در تاریکیِ محض وجود داشته باشند، هرچه توانست این چیزها را از تاریکی محض و از ظلمت محض، حال این ظلمت چه ظلمت فطری باشد و چه ظلمت عدم باشد، چه در ظلمات غفلت و جهل باشد و چه در ظلمت معمولی… دیداری بسازد به او میگوئیم، نور. ولی خودِ نور دیده نمیشود. خداوند چرا نور است؟ به دلیل اینکه همهی دیداریها را، دیدهشدنیها را دیدنی ساخته است، حضور داده، ظهور داده، وجود داده، هستی داده، از عدم بیرونشان کرده، به صحنهی وجود آشکارشان کرده است، چه آسمانی باشد و چه زمینی.
(گوشهای از سخنرانی آرمانهای امام علی علیه السلام، نور – جلسه سوم)
شما هم دیدگاه خود را بنویسید