۸۵- میگوئیم به ما کرامت درونی ارزانی کن یا ذلت برونی؟
«فَأکرِمنی» مرا با کرامت و بزرگ بساز، بیرون من را نه…پانصد هکتار زمین به ما بدی، چهل تا باغ، شصت تا ماشین…نگفتم اطراف مرا پُر کن «أکرِمنِی» مرا…بزرگ بساز، تا وقتی فرشته مرا میبیند، سر ادب فرود آورد و بالِ انقیاد جمع کند و منتظر دستورِ من بماند…عقلی به من بده که همهی وسائل عقلانی در برابرش روشن باشد، قلبی به من عنایت کن که هیچ پردهای از پردههای عالم خاکی جلوِ دیدارِ عالم ملکوت و مثال و برزخ را نگیرد. روحی به من عنایت کن که در بِحار وحدانیت تو غرق باشم، جزء تو، و رنگ تو، و نور تو، و خواست تو، و راه تو، و عشق تو، چیزی بر من حاکم نباشد… وقتی آدم این درخواست را میبینید و بعد در اوجِ شبهای قدر، قرآن را به سرش دارد به درخواستهای خودش نگاه میکند از خدا چه میخواهد؟ چه میخواهیم از خدا؟… قرآن را به سر نهادیم، بعد به قرآن های زندهی ناطق، به حقیقت قرآن، به گوهر قرآن، صاحب قرآن را قسم میدهیم که به ما چه بده؟…میگوئیم به ما کرامت درونی ارزانی کن یا ذلت برونی؟
(گوشهای از سخنرانی آرمانهای امام علی علیه السلام، کریم – جلسه پنجم)
شما هم دیدگاه خود را بنویسید