یازدهم ـ قلاب [ ]
این نشانه را در موارد زیر به کار می گیرند:
الف ـ برای توضیح و یا روشنگری؛ مانند: داستان حسنک وزیر [که از نظر زیبا نگاری معرکه است] جزء متون درسی نشده است.
باء ـ برای ابراز نظر و یا مطلبی از نویسنده در ضمن نقل قول از دیگری؛ مثلاً : «الهی! آنرا که عقل ندادی، [از دارایی ها] چه بدادی؟!».
جیم ـ بعضی از مصحح ها، هنگامی که به تصحیح متون مشغولند، برخی اضافات لازم دید خود و یا نسخۀ بدلها را در میان قلاب جای می دهند؛ مانند:
«و از آدمیان مؤمن هست و کافر هست [مؤمن هستند و کافر هستند] و عاصی…». (شرح تعریف، ج ۲، ص ۸۶۸).
دال ـ بعضی از نویسندگان برای نمایانیدن نحوۀ تلفظ برخی از واژه ها ـ اعم از داخلی و خارجی ـ و یا ارائه ی شکل درست و اصلی و مادری آن، از قلاب استفاده می کنند؛ مانند: اعیف [ ] یعنی ثنوی؛ و غیره (پژوهش واژه های سریانی در زبان فارسی؛ ص ۳۱).
ها ـ برای برجسته ساختن عبارتهائی همچون: «دنبالۀ مطلب در فلان» و یا: «باز ماندۀ از فلان» در پایان و آغاز مطالب معین و مورد نظر بکار می رود.
شما هم دیدگاه خود را بنویسید