باورمان بر اینست که با ذکر ویژگیهای تمدن معنادار، خوانندۀ مدقق و با فراستمان به گوشه هائی از اهداف این تمدن نیز اشراف و آگاهی پیدا نموده است. و همین باور، بر آنمان می دارد تا در این مورد ویژه، جز به ذکر مواردی محدود ـ بسیار محدود ـ نپرداخته و کار شرح و تفصیل و تدوین زیر مجموعه ها...
یکی از ویژگیهای تمدن معنیدار، غنامندی و غنابخشی جوهری او می باشد؛ این امر باعث می شود تا انسان از دامهای متنوع وابستگی به اشیاء و اشخاص و امور و احساس نیاز به زمینه ها و مواردی که وهم و خیال بزرگ و مهم و ارزشمندشان قلمداد کرده است، رهائی حاصل نموده به نوع ویژه ئی از آزادی و آزادگی...
این ویژگی هرگز محصور در آفرینش مواد و موضوعات و زمینه های هنری نبوده بلکه نیروی فورانی آن متوجه « خود آفرینی » در حدی که بتوانش به عنوان خلیفۀ مبدع حقیقیش پذیرفت ـ می باشد.
این ویژگی، از یکسو با سازندگیِ ارزش محورانه، معنادار، زیبانمای و خدای محور در جمیع شئون حیاتی و وجودی همراه می باشد؛ و از دیگر سوی با گرایشِ تحقق و نمایش بخشیدن وحدت، یکتائی، انفراد، غنا، کمال، زنده دلی، خلوص، زیبائی، طراوت، یکپارچگی، استقلال، ظرافت و… اصل هویت و شخصیت انسان ملازمت تکوینی دارد.
این اصل که با هماهنگی با « منطق هستی، منطق امور و پدیده ها، و منطق حیات فردی و جمعی » تلازم عمیقی دارد، با موقع شناسی، درست کاری و زائده زدائی همراه می باشد.
این ویژگی که با نگرش برادرانه، نوع پرورانه و همجوشیِ معنیدار با جز خود همراه می باشد، همیشه بر آنست تا از مرحلۀ برخورد عادلانه با هر چه و هر که، پافراتر نهاده، هم با خود و هم با سایر انسان ها از موضع محبت و احسان برخورد نماید.
این ویژگی مؤید آنست که با رهیدن از دام کلیۀ هراسهای وهمزاد، ترسهای خیالی و… همراه بوده و جز هراس دور ماندن از جوار حضرت دوست را بر نمی تابد، تا بدانپایه رشد و شکوفائی پیدا کند نه تنها او را از چنگال رنجهای شرمبار فردی و جمعی، دلهره های بی معنا و دفاع ناپذیر و شرمهای خیالی ـ وهمی...
این ویژگی مؤید آنست که تمامیتِ نگرشها و گرایشهای فرد: منطقی ( دفاع پذیر )، آزادانه، گزینشی، ارزشبار و فرارونده بوده و در نتیجه، در جهت تحقق هویت الهی او قرار دارند و نه هیچ چیز مادون آن.
این اصل نه تنها با گریز از خمود، تنبلی، سستی، دلمردگی، فترت و سکون ملازمت انفکاک ناپذیر دارد، که با: کم ذوقی، کم رغبتی و کم اشتیاقی نیز سر جدال دارد. از اینرو، با رغبت و اشتیاقی شدید او را به « سختکوشی = جهادِ » استعلائی در ابعاد و زمینه های سیاسی، اجتماعی، حکمی، عرفانی، عاطفی، اخلاقی و حتی...