فریاد طبیعت ذاتی ازدواج را «اشتیاقِ به یگانگی» شکل و تشخص می بخشد. واقعیتی که همۀ تجربه های ناب حسی و فراحسی جانبدار و مؤیّد اوست. و این مؤیّد آنست که اگر کسی هدف اصلی ازدواج را امری غیر از آنچه آمد قرار دهد، ازدواج را ابطال نموده است. پس آنی که ازدواج را وسیله و رویکش قرار...
آنچه بی نیاز از برهان می نماید اینست که هر انسان همسرگرایی در امر ازدواج، پیش و بیش از هر چیز و هر امر دیگری «یک جفت اکمال کننده» می خواهد. به عبارت دیگر: انسان سالم، در امر ازدواج، قبل از اینکه تحقق هدف دیگری از قبیل رسیدن به راحت، لذت، ثروت و… را دنبال نماید، چیزی (مردانگی و...
واقع مطلب اینست که در «آگاهانه ترین و خردورزانه ترین» گونه های ازدواج، آنچه اصل و امر تناکح([۱]) ـ و به تبعیت از آن انسان جفت خواه ـ در پی آنست، امریست ورای خرد و عقل جزوی! از اینرو، هر امر ظاهراً معقول و یا مفیدی که بتواند جای گزین آن امر فراروانه شده و بخواهد شیادانه هدف و فلسفه...
همسرگرایان محبت پیشه، اصل همسرگرائی را ذاتاً کنشی نوری و نورانی یافته و ایمانی واثق دارند که امر ازدواج و اصل تناکح صورت نخواهد گرفت مگر در سایه سار همین کنش نوری و نورانیت بخش. چرا که در نظر اینان، مراد از تناکح رسیدن به گونه کاملاً ویژه ئی از یگانگی بوده، و رسیدنِ به یگانگی در این امر نورانی...
چندباره یادآوری می نمایم که آنچه آمد، ممکن است عده ئی از اندیشه های جوان و افراد خودمحور را گرفتار توهمی ویژه ساخته و به این گمان اندازد که: این پشت کردن به خود، وانهادن خود، فرار کردن از خود، دیده بستن بر خود و گم شدن در همسر، چیزی جز شخصیت زدایی از خود، فردیت زدایی از خود و...
آنچه در این نبشتۀ از وجاذت فراری و معتاد به تذکر و تکرار، به تأکید خود می ارزد اینست که باور نمائیم: امتیاز واسپاری مثبت و فعالی که همسرگرایان عاشق پیشه به طور آزادانه، ارزش جویانه، بینشورانه و هدفمندانه آن را استقبال کرده و بدان افتخار می نمایند از واسپاریهای فیزیکی، عادتوار، بی روح، تفاسدی و تکاسری در آنست که:...
آنچه همسرگرایان واقعی از خوشبختی فهمیده و بدان دلبسته می باشند، غیر از آن مفهوم عامیانۀ وهمی، سطحی، اعتباریِ بی رنگ و رویی است که «همسرگزینانِِِ» تملک پیشه بدان باورمند بوده و دل بسته اند! چرا که همسرگرایان مهرمحور، خوشبختی را نه به معنای تحقق سلطه بر همسر و احساسِ تملک او می فهمند! نه به معنای وسیلۀ کسب...
در اقلیم نورانی و هوشربای دلدادگی و در بازار یگانگی و مودت که متاعی جز «از خودگذری و محبت» خریداری ندارد، همانگونه که هر نگاهی در پیِ قرائت غزلی آشنا در کتاب نگاهی دیگر است! و هر گوشی در جستجوی شنیدن زمزمۀ دلنواز و جذبه آموزی از نائی آخر، آفتاب عاطفه فقط زمانی می تابد که پیچک تُرد و...
همسرگرایان «ایماندار» به اصل تأهل به عنوان امری «عبادی» نگریسته، آنرا زمینه ئی تلقی می کنند که خداوند از طریق الطاف جلیه و خفیفه خود در برابرشان قرار داده است تا همچون خود او ـ جل جلاله ـ دامنۀ محبت را گسترش دهند. اینان زمینۀ همسرگرائی را «مکسب و متجری» به حساب می آورند که کاسب و تاجر زیرک...